English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (6756 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
We've given notice that we're moving out of the apartment. U ما آگاهی دادیم که از آپارتمان بارکشی می کنیم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
We move out on the 1st. U ما یکم بارکشی می کنیم.
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer. U کانالتان را فردا [به این برنامه] تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
Sorry to have troubled(inconvenienced)you. U خیلی می بخشید زحمت دادیم
condos U مخفف آپارتمان
condo U مخفف آپارتمان
portage U بارکشی
transportation U بارکشی
transported U بارکشی
transports U بارکشی
transporting U بارکشی
transport U بارکشی
walk-up U آپارتمان طبقهی اول
walk-ups U آپارتمان طبقهی اول
cluster-block U چندین طبقه آپارتمان
transportation U بارکشی تبعید
hotshot U بارکشی سریع
freight note U سندکرایه و بارکشی
truckage U بارکشی با کامیون
to move out U [از منزل] بارکشی کردن
railway freight U بارکشی راه اهن
Can I rent a flat? U آیا میتوانم یک آپارتمان اجاره کنم؟
We are hunting for a vacant flat. U دربدر دنبال آپارتمان خالی می گردیم
transport means U وسیله بارکشی یاحمل ونقل
The smell of food permeated through the flat . U بوی غذا تمام آپارتمان را فراگرفته بود
dray U گاری کوتاه بی لبه چهارچرخه بارکشی
gantline U رجه یا طنابی که برای بارکشی و اویختن لباس مورداستفاده قرار میگیرد
let us play U بازی کنیم
briefly speaking U مختصر کنیم
let us be brief U کوتاه کنیم
let us be brief U مختصر کنیم
let us say U فرض کنیم
realising [British] U آگاهی
consciousness U آگاهی
awareness U آگاهی
[piece of ] advice U آگاهی
advertisement آگاهی
knowledge U آگاهی
conscious mind U آگاهی
advice آگاهی
realizing U آگاهی
appreciation [awareness] U آگاهی
understanding U آگاهی
cognition U آگاهی
cognisance [British] U آگاهی
acquaintance آگاهی
conscience [archaic for: consciousness] U آگاهی
Let us suppose ... U حالا فرض کنیم که ...
let ab be equal to cd U فرض کنیم ab با cd برابرباشد
further information U آگاهی بیشتر
knowledge acquisition آگاهی یابی
We live in the Machine Age . U ما درعصر ماشین زندگه می کنیم
peach and straddle U بالا می کشیم وخرابش می کنیم
let us make a p for home U کوشش کنیم زودبخانه برسیم
I want to swim ,are you on ? U اهلش هستی شنا کنیم ؟
We'd like to pay separately. ما میخواهیم جداگانه پرداخت کنیم.
to give [provide] somebody [some] information U به کسی آگاهی دادن
We should be leaving now. U باید زحمت راکم کنیم (خداحافظی )
We should not indulge in personalities. U نبا ید راجع با شخاص صحبت کنیم
it can be altered at pleasure U هر وقت بخواهیم میتوانیم انرااصلاح کنیم
i had best to leaveit U بهترین کاران است که ان راول کنیم
Let's drop the subject. U از این موضوع صرف نظر کنیم .
We are living in the age of mass communication. U ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
Could you put us up for the night ? U ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
Lets talk man to man . U بیا مرد ومردانه با هم صحبت کنیم
information [on] about somebody] [something] U آگاهی [در باره کسی یا چیزی]
It's time to prepare the meal. U وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
starting with the issue of July 1 U هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
We finally succeed in making a radio contact. U عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
A rapid response would be appreciated. U از پاسخ فوری قدردانی می کنیم. [اصطلاح رسمی]
We must inquire into this matter. U درمورد این موضوع باید تحقیق کنیم
Lets suppose the news is true . U حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
I heard it through the grapevine. U افرادی به طورغیر رسمی به من آگاهی دادند.
We do not usually go places that cost a lot of money. U ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
We ought to (should)examineit in all itsaspects. U باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
Supposing it rains , what shall you do ? U فرض کنیم باران بیاید آنوقت شما چه می کنید ؟
We all think he is very nice. U ما همه فکر می کنیم که او [مرد] آدم خوبی است.
at least [no less than] [not less than] <adv.> U کم کمش [حداقل] [برای آگاهی اندازه یا شماره]
The notice is too short [for me] . U آگاهی [برایم] خیلی کوتاه مدت است.
at a [the] minimum <adv.> U کم کمش [حداقل] [برای آگاهی اندازه یا شماره]
Well, now everyone's here, we can begin. U خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
He's always moaning that we use too much electricity. U او [مرد] همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
we underwrite the company U ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
Let's play for keeps. U بیا جدی بازی کنیم. [روی پول یا هر چیزی بها دار]
hang out one's shingle <idiom> U آگاهی عمومی ازباز شدن دفتر به خصوص مطب یادفتروکالت
They must give not less than 2 weeks' notice. U آنها باید این را کم کمش دو هفته قبلش آگاهی بدهند.
alerted U تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
The way the robbery was committed speaks of inside knowledge. U روشی که سرقت مرتکب شده بود منجر از آگاهی درونی می شود .
alerts U تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
alert U تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor. U ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
Sophrosyne U وضعیت سالم ذهن توصیف شده با خویشتنداری اعتدال و آگاهی عمیق از نفس حقیقی که به شادی واقعی منجر میشود
CUG U ورودی محدود به پایگاه داده ها یا سیستم صفحه آگاهی درباره موضوع خاص برای کاربران مشخص و شناخته شده معمولاگ به وسیله کلمه رمز
carriers U سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
carrier U سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
railroad tranportation U بارکشی راه اهن باربری راه اهن
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Recent search history Forum search
1How to work out when you totally don't want to?
1چطوری میتونیم از استخر و باشگاه ورزشی اینجا استفاده کنیم
1Simultaneously, those engaged in the work of basic disciplines have become increasingly aware of the of organizations in society and have begun to concentrate attention on relevant problems.
4express, overexpression
4express, overexpression
4express, overexpression
4express, overexpression
1preppy
1after all
1we had to make every dollar do the work of two.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com